نقد «سوئیت فرانسوی» ـ1/

نمیروفسکی در «سوئیت فرانسوی» از پاریس انتقام می‌گیرد

نمیروفسکی در «سوئیت فرانسوی» از پاریس انتقام می‌گیرد

بهناز علی‌پور گسکری در جلسه نقد رمان «سوئیت فرانسوی» گفت: تصویری که نمیروفسکی در رمان «سوئیت فرانسوی» از پاریس نشان می‌دهد، یک نوع انتقام‌جویی او از این شهر و مردمانش است؛ چون پیش از جنگ و زمان دانشجویی‌اش، با وجود این که در دانشگاه سوربن تحصیل کرد، نتوانست تابعیت فرانسوی بگیرد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «سوئیت فرانسوی» ایرن نمیروفسکی سه‌شنبه شب 3 دی با حضور بلقیس سلیمانی، مژده دقیقی و بهناز علی‌پور گسکری در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

دقیقی در ابتدای این نشست گفت: نمیروفسکی رمان «سوئیت فرانسوی» را در سال‌های 1941 و 1942 نوشته است؛ یعنی زمان حمله آلمان‌ها به فرانسه در سال‌های جنگ جهانی دوم. اما این رمان 60 سال بعد منتشر شد و بعد از این که به زبان فرانسوی چاپ شد، به فروش زیادی دست پیدا کرد و این امر باعث شد که ناشران، باقی آثار نمیروفسکی را نیز چاپ کنند. این نویسنده در سال‌های حیاتش، زیاد مورد توجه نبود اما بعد از مرگش جایزه گرفت و بسیار مشهور شد.

وی افزود: بعد از دستگیری نمیروفسکی و تبعیدش به آشوویتس، دخترانش سال‌ها دفترچه‌ای چرمی از او را در چمدانی که مرتب با خود به این طرف و آن‌ طرف می‌بردند، حفظ کردند. آن‌ها فکر می‌کردند این دفترچه خاطرات و یادداشت‌های مادرنشان است اما وقتی 50 سال بعد جرات کرده و دفترچه را باز کردند، سطور آن را که با قلم ریز نوشته شده بود، با ذره‌بین خوانده و دوباره‌نویسی کردند. به این ترتیب «سوئیت فرانسوی» متولد شد.

مترجم داستان‌های شرلوک هولمز در ادامه گفت: «سوئیت فرانسوی» یک رمان ناتمام است که در دو بخش نوشته شده است: طوفان در ماه ژوئن و دُلچه. ظاهرا نمیروفسکی قصد داشته 3 بخش دیگر با نام‌های اسارت، نبرد و صلح به آن اضافه کند که نتوانسته است. با این حال این رمان با همین دو فصل هم ناتمام به نظر نمی‌رسد. در هر دو بخش، داستان در پرده‌هایی مجزا و در کنار هم، روایت می‌شود. نویسنده صحنه‌هایی را جداگانه و مانند پرده‌هایی تصویر کرده است که هرکدام با نخ واصلی به یک دیگر متصل شده‌اند. این نویسنده نگاه خیلی جزئی‌نگری دارد و در ساختن شخصیت‌ها و پرداخت موقعیت‌ها از این نگاه بسیار استفاده کرده است.

دقیقی گفت: «سوئیت فرانسوی» یکی از بلندپروازانه‌ترین تلاش‌های نمیروفسکی در عرصه رمان‌نویسی است. با این که جنگ بهانه نوشتن رمان است، ولی مانند موسیقی در پس‌زمینه داستان جریان دارد. درست است که تاریخ دستاویز نوشتن این رمان است، اما نمیروفسکی آن را دستاویزی برای روایت قرار داده است. نمیروفسکی در نگارش این اثر، موفق شده نگاه بی‌طرفی داشته باشد و در دام شعار دادن و قهرمان‌پروری نیافتاده است. با این که نمیروفسکی تبار یهودی داشته است، اما این مانع از این نمی‌شده که در داستان‌هایش به یهودی‌ها انتقاد نکند.

مترجم کتاب «وقتی یتیم بودیم» همچنین گفت: با شعله‌ور شدن آتش جنگ جهانی دوم، نمیروفسکی تغییر کیش داد و مسیحی شد تا در امان باشد اما او در امور مذهبی هیچ‌گاه انسان معتقدی نبود و مسیحی‌شدنش هم به دلیل تحولات اجتماعی اطرافش بود. اما آلمان‌ها به این مسائل کاری نداشتند و کافی بود تا یک طرف تبار فرد به یهودیان برسد، تا محکوم به مرگ و فنایش کنند. به این ترتیب نمیروفسکی در اتاق گاز در اردوگاه آشوویتش کشته شد و شوهرش نیز دو ماه بعد با همین کیفیت کشته شد. بعد از آن بود که دخترانشان سال‌ها از این سو به آن سو رفتند و دست‌نوشته «سوئیت فرانسوی» را به همراه خود منتقل می‌کردند تا این که 60 سال بعد این رمان به انتشار رسید.

در ادامه بهناز علی‌پور گفت: «سوئیت فرانسوی» یک رمان رئالیستی تراژیک درباره جنگ و مهاجرت ناگزیر از آن در دوره جنگ جهانی دوم است و چهره فرانسه را در سال‌های 1941 و 1942 تصویر می‌کند. این اثر دریچه‌ای به روی تاریخ و از همه مهم‌تر رویدادهای درون روح انسان باز می‌کند. نویسنده برای ترسیم بحران‌های اجتماعی ناشی از جنگ در فرانسه، 4 دسته از افراد را به عنوان نمونه و تیپ معرفی کرده است. گروه اول، خانواده پریکان‌ها‌ هستند که یک خانواده کاتولیک متعصب مرفه‌اند. گروه دوم نویسنده‌ای به نام گابریل کورت و معشوقه‌اش را شامل می‌شود. گروه سوم ژان لانژه بورژوای تنها است و دسته چهارم آقا و خانم میشو هستند که نمونه جامعه اکثریت فرانسه در آن سال‌ها هستند و فرزندی در جبهه دارند. تهدید و بحران جنگ برای هر 4 دسته به یک میزان است اما تفاوت طبقاتی‌شان هنوز مشهود است.

این منتقد ادامه داد: مادر خانواده پریکان‌ها سخنان خیرخواهانه‌ای می‌زند اما در زمان نزدیک‌تر شدن جنگ و سختی، فرزندانش را تهدید می‌کند که چیزی از خانه به کسی نبخشند. گابریل کورت که خودش را مرکز عالم می‌داند، در هنگام بحران کارهای احمقانه و کودکانه انجام می‌دهد؛ بورژوای پیر هم بنزین زن و مرد جوانی را می‌دزدد و با ماشینش خود را به یک نقطه امن می‌رساند. خانواده میشوها هم مهاجرت کرده و بعد از جنگ دوباره به پاریس برمی‌گردند. ملاحظه می‌کنیم که این رمان تصویر دیگری را از آدم‌ها نشان می‌دهد.

نویسنده مجموعه داستان «بگذریم...» گفت: من قدرت این رمان را بیشتر در بخش اول آن دیدم که نویسنده رفتار انسان‌ها را در شرایط دشوار روایت می‌کند. نمیروفسکی به علاوه با یک حالت طنزگونه، رفتار بورژواها را نشان می‌دهد. به نظرم این تصویر برهنه از پاریس، یک نوع انتقام‌جویی او از این شهر و مردمانش است چون پیش از جنگ و زمان دانشجویی‌اش، با وجود این که در دانشگاه سوربن تحصیل کرد، نتوانست تابعیت فرانسوی بگیرد. اما آن‌چه به قسمت اول کار قدرت می‌دهد، جنگ و جدال‌های درونی آن است.

علی‌پور گفت: نویسنده در قسمت دوم رمانش،‌ به رابطه سربازان آلمانی با مردم و تجار فرانسوی می‌پردازد. به این ترتیب برخی از مردم، مقابل آلمان‌ها مقاومت می‌کنند و تنفرشان را نشان می‌دهند، برخی دیگر با آن‌ها همکاری می‌کنند و حتی به آلمان‌ها خوشامد می‌گویند. ماجرای محوری این قسمت از رمان، عشق یک سرباز آلمانی به یک زن روستایی فرانسوی است. این عشق سرانجامی پیدا نمی‌کند اما هم زن و هم مرد در کشمکش‌های درونی خودشان به واقعیت‌های دیگری از خودشان پی می‌برند. آن‌چه بیشتر در این رمان مشهود است، صدای افراد است، بنابراین در خوانش این رمان، بیشتر از این که چهره‌‌ها را ببینیم، صداها را می‌شنویم.

کد خبر 2202014

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha